نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید محمدرضا صدرالهی
نوید شاهد - مادر شهید "محمدرضا صدرالهی" به نقل از هم‌رزمش می‌گوید: «تکیه‌اش به دیوار سنگر بود و زانوهایش به بغل. اصلاً متوجه آمدنم نشد؛ تا وقتی که کنارش نشستم. با پشت دست طوری که من متوجه نشوم اشک‌هایش را پاک کرد. گفتم: چی شده؟ خیلی گرفته‌ای! نگاهش را به بیرون سنگر روانه کرد و گفت: همه چیز واسم حل شده‌است الا مادرم. طاقت دوری منو نداره ...» نوید شاهد سمنان در دوبخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۹